عرفان مجسّم
به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان عرفان مجسّم و آدرس erfanmosajam.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

کل مطالب : 15
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 1
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 7
بازدید سال : 186
بازدید کلی : 3395
آرامش‌بخش نبودن تلاوت‌های امروزی

 

یکی از ملاک‌های تلاوت صحیح قرآن، آرامش‌بخش بودن آن است. هر گاه تلاوت قرآن، موجب آرامش و احساس خوش معنوی باشد، می‌تواند شنونده را مفید افتد.
این ملاک، در بعضی تلاوت‌ها که قاری با یک نفَس می‌خواند و رنگش را سرخ و کبود می‌کند، برای شنونده حاصل نمی‌شود؛ بلکه بر عکس، حالتی از هیجان، آشوب و اضطراب ایجاد می‌کند.
از آنجا که بیشتر شنوندگان قرائت، با قاری همخوانی و هم‌نوایی می‌کنند، وقتی قاری با یک نفس بلند و بدون مکث به تلاوت می‌پردازد، شنونده، نفس کم می‌آورد و حواسش از محتوای آسمانی آیات، به کم آوردن نفسش معطوف می‌شود.
همچنین تشویقی که برای اینگونه قاریان از مردم بلند می‌شود، نه تشویق تلاوت درست و گیرا و اثرگذار، بلکه تشویق نفَس بلند قاری است و به نحوی برای جبران فشاری است که قاری به خودش وارد کرده است.
اکنون سؤال اینجاست که آیا تلاوت قرآن توسط پیامبر با عظمت اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، که آورنده‌ی این کتاب نورانی هستند، به همین نحو بوده است؟
کدامیک از ائمه‌ی اطهار (علیهم‌السلام) اینگونه تلاوت کرده‌اند؟
آیا صحابه، قرآن را اینگونه در محضر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) یا هر یک از ائمه‌ی طاهرین (علیهم‌السلام) تلاوت می‌کرده‌اند؟
آیا این نحوه از تلاوت، بر معنویت و نورانیت شنونده می‌افزاید و او را با معجزه بودن کلام الله، بیشتر آشنا می‌سازد؟
اگر جواب این سؤالات منفی است، چرا باید قاریان قرآن، به جای تلاوتی نرم و روان و تأثیرگذار، با اصوات و الحان حزن‌انگیز و جان‌نواز، با نفَس‌های بلند و تلاوت‌های بنفش، خودنمایی و مجلس‌آرایی کنند؟!
معلوم نیست این سنت غلط در تلاوت قرآن، از چه زمانی بر جان قاریان چنگ انداخته ولی در ایران، به نظر می‌رسد به حدود پنجاه سال قبل برگردد؛ زمانی که پای قاریان حرفه‌ای مصری به ایران باز شد و آرام آرام، الگو و سرمشق قاریان ایرانی شدند.

حاج فردوسی

 

تعداد بازدید از این مطلب: 10
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نظرات شما درباره رسم الخط حاج فردوسی

تعداد بازدید از این مطلب: 9
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نظرات در مورد منهاج فردوسیان

تعداد بازدید از این مطلب: 10
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نرم‌افزار «رهبر معنوی»، نشر آثار تربیتی «حاج فردوسی» منتشر شد.

 

مژده‌ای به:

علاقه‌مندان به تکامل فردی؛

مشتاقان کمال واقعی؛

جویندگان سعادت ابدی؛

سالکان وادی سیر و سلوک؛

تشنگان معارف ناب اسلامی؛

خستگان صحراهای حیرت؛

پیکارکنندگان با نفس امّاره؛

لطمه‌خوردگان از وساوس شیطان؛

محرومان از استاد اخلاق و عرفان؛

نرم‌افزار «رهبر معنوی»، نشر آثار تربیتی «حاج فردوسی» منتشر شد.

 

لینک دانلود از سایت:

http://menhajapp.ir

تعداد بازدید از این مطلب: 9
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نرم‌افزار «رهبر معنوی»، نشر آثار تربیتی «حاج فردوسی» منتشر شد.

 

مژده‌ای به:

علاقه‌مندان به تکامل فردی؛

مشتاقان کمال واقعی؛

جویندگان سعادت ابدی؛

سالکان وادی سیر و سلوک؛

تشنگان معارف ناب اسلامی؛

خستگان صحراهای حیرت؛

پیکارکنندگان با نفس امّاره؛

لطمه‌خوردگان از وساوس شیطان؛

محرومان از استاد اخلاق و عرفان؛

نرم‌افزار «رهبر معنوی»، نشر آثار تربیتی «حاج فردوسی» منتشر شد.

 

لینک دانلود از سایت:

 

http://menhajapp.ir

تعداد بازدید از این مطلب: 15
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


منهاج فردوسیان بود که من را از سقوط نجات داد و من همیشه مدیونش هستم.

شیعه یعنی السابقون السابقون، منهاجی که باشی قطعا از مقربون هم خواهی بود

تعداد بازدید از این مطلب: 36
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


دلالت تشرف حاج علی بغدادی بر متبرک بودن آب سقاخانه!

[عطف به نامه‌ی ۴۸۴] تشرف حاج علی بغدادی به محضر امام زمان (علیه‌السلام)، دلیل بر متبرک بودن آب سقاخانه‌ی امام رضا (علیه‌السلام) است. /

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی

سلام علیکم
در پاسخ به این استدلال، چند نکته به عرض می‌رسانم، امید است موجب روشنگری گردد.

نکته‌ی اول: متن حکایت حاج علی بغدادی از مفاتیح الجنان به نقل از کتاب نجم الثاقب، چنین است: «… گفتم: ای آقای من سؤال دارم. فرمود: «بپرس!». گفتم: در سال ۱۲۶۹ به زیارت حضرت علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) رفتم در قریه درّود (نیشابور) عربی از عرب‏های شروقیّه، که از بادیه‌نشینان طرف شرقی نجف اشرف‌اند را ملاقات کردم و او را مهمان نمودم. از او پرسیدم: ولایت حضرت علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) چگونه است؟ گفت: بهشت است، تا امروز پانزده روز است که من از مال مولایم حضرت علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) می‏خورم، نکیر و منکر چه حق دارند در قبر نزد من بیایند و حال آن که گوشت و خون من از طعام آن حضرت روئیده شده. آیا صحیح است؟ آیا علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) می‏آید و او را از دست منکر و نکیر نجات می‏دهد؟
فرمود: «آری والله‏! جدّ من ضامن است.»

نکته‌ی دوم: حکایات تشرف، در نزد اهل حدیث، از اعتبار روایات برخوردار نیست، لذا واجب و حرام را روی حکایات تشرف بنا نمی‌گذارند ولی از باب قاعده‌ی تسامح در ادله‌ی سنن، برخی مستحباب و مکروهات را از این حکایات استفاده کرده‌اند.

نکته‌ی سوم: قاعده‌ی عقلی داریم که می‌گوید: «اذا جاء الاحتمال، بطل الاستدلال» یعنی هر گاه در مورد یک چیز، دو احتمال داده شود، استدلال کردن با آن درست نیست. در مورد حکایت حاج علی بغدادی، دو احتمال وجود دارد: یکی این است که چون آن شخص عرب، از غذای میهمان‌سرای حضرت خورده و به قول خودش گوشتش از پذیرایی آن حضرت است عذاب قبر ندارد و احتمال دیگر، این است که چون زائر آن حضرت بوده، حضرت به زیارتش در قبر خواهند آمد و عذاب قبر نخواهد داشت.
وقتی نتوان از خود متن، به نتیجه رسید، نیازمند امارات خارجیه خواهیم بود. یعنی باید دلیل خارج از متن بیاید و یک طرف را تقویت کرده و ما را از سرگردانی نجات دهد. در این مثال، می‌توان برای احتمال دوم، اجمالاً دلیل روایت از خارج آورد ولی برای احتمال اول، بنده سراغ ندارم. اگر کسی دلیل روایی بر احتمال اول سراغ دارد، بفرماید تا بررسی سندی و متنی کنیم. اگر واقعاً بتوان با روایات معتبر دیگر، این احتمال را تقویت نمود، که خوردن و آشامیدن از میهمان‌خانه‌ی حضرت رضا (علیه‌السلام)، موجب نجات از عذاب قبر می‌شود، به سمت آن خواهیم رفت و از احتمال دوم، دست بر می‌داریم.
پس اکنون نیاز به ارائه‌ی آیه یا روایت معتبر برای تقویت احتمال اول داریم، که بتواند به روشنی برای ما اثبات کند اگر کسی چند روزی از غذای میهمان‌سرای آن حضرت بخورد و بنوشد، عذاب قبر نخواهد داشت.
این که عرض کردم اجمالاً دلیل روایی بر احتمال دوم داریم، به این ملاحظه است که در روایتی امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند: «مَنْ زَارَنِی عَلَى بُعْدِ دَارِی أَتَیْتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فِی ثَلَاثَهِ مَوَاطِنَ حَتَّى أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا إِذَا تَطَایَرَتِ الْکتُبُ یَمِیناً وَ شِمَالًا وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِیزَانِ». (من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد ۲، صفحه‌ی ۵۸۴، باب ثواب زیاره النبی و الأئمه صلوات الله علیهم أجمعین)
ترجمه: هر کس مرا علی رغم دور بودن خانه‌ام زیارت کند، روز قیامت در سه جا به نزدش خواهم آمد تا او را از ترس‌هایش رها سازم؛ آن گاه که نامه‌های اعمال به راست و چپ به پرواز درآید و در نزد صراط و در نزد میزان.

نکته‌ی چهارم: آنچه در متن سؤال و جواب حاج علی بغدادی آمده، این است که می‌گوید: «نکیر و منکر چه حق دارند در قبر نزد من بیایند و حال آن که گوشت و خون من از طعام آن حضرت روئیده شده». اگر این فرض را بپذیریم که خوردن و آشامیدن از میهمان‌سرای آن حضرت به قدری که موجب روئیدن گوشت و خون شود، مایه‌ی نجات از عذاب قبر است و به همین مناسبت مستحب می‌باشد، دلالتی بر استحباب نوشیدن از آب سقاخانه‌ی اسماعیل طلایی ندارد. چون با یک لیوان آب، گوشت و خونی ساخته نمی‌شود.
بله اگر در سؤال این می‌بود که «من از سقاخانه‌ی حضرت رضا (علیه‌السلام) نوشیدم، پس نکیر و منکر چه حقی دارند در قبر نزد من بیایند» می‌توانستیم این طرف را احتمال داده و به عنوان یک فرضیه بگیریم و حکم کنیم که «رجاءاً» می‌توان از آب سقاخانه به عنوان تبرک نوشید، به امید این که ما هم مثل آن عرب، مشمول عنایت خاصه‌ی حضرت رضا (علیه‌السلام) شده و عذاب قبر و نکیر و منکر از ما برداشته شود. اما سخن در این سؤال و جواب، پانزده روز پذیرایی است به نحوی که گوشت و خون تولید شده است.

نتیجه‌گیری: بنده از این حکایت، با چشم‌پوشی از تمام حواشی آن مانند ضعف سند و منبع، پی به استحباب نوشیدن از سقاخانه‌ی امام رضا (علیه‌السلام) نبردم ولی همچنان جای بحث، باز است و کسی که اعتراضی دارد، می‌تواند مطرح سازد تا بررسی کنیم.

موفق باشید
حاج فردوسی

 منبع : http://mahdaviyateslami.blogfa.com/post/1

تعداد بازدید از این مطلب: 30
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


جمله کوتاه

همانا تمام جهان اسلام در سال های آینده از منهاج فردوسیان بخاطر خدمات شایانشان تقدیر و تشکر خواهند کرد.

تعداد بازدید از این مطلب: 24
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کارهای تشیع نانوشته در باره‌ی مردگان و عالم آخرت
 

مقدمه:
نوعی از تشیع، در جامعه‌ی امروز ما به عنوان دین رسمی پذیرفته شده که بخش‌هایی از قواعد نظری و قوانین عملی آن، در هیچ کتاب و سندی نوشته نشده و مستند به هیچ سند معتبری از وحی نیست، ولی به شدت در عمل، ‌مراعات ‌می‌شود و بدنه‌ی اصلی فرهنگی دینداری عوام شیعه‌ی امروز را تشکیل می‌دهد، این نوع از تشیع را «تشیع نانوشته» می‌نامیم.
چون این دیدگاه‌ها و اعمال، در نزد تقریباً عموم شیعیان ایران رایج است، از آن به «تشیع» یاد می‌کنیم ولی در حقیقت، اینها تشیع ناب و خالص نیست. و از آن جهت به آن «نانوشته» می‌گوییم که عمده‌ی آن، حتی در جایی نوشته نشده و فقط به صورت سینه به سینه از نسلی به نسل بعد منتقل می‌گردد، یا به صورت موجی توسط رسانه‌های جمعی (تلویزیون،‌ رادیو، اینترنت و روزنامه) به قالب عملی دینی جلوه‌گر ‌می‌شود.
البته باید توجه داشت که این دیدگاه‌ها و آداب عملی، از مواردی انتخاب شده که عمومیت دارد و قسمت زیادی از دیدگاه‌ها و آداب و رسوم شیعیان در نقاط مختلف ایران، در آن نیامده است.
همچنین لازم به ذکر است که این دیدگاه‌ها و آداب، مربوط به شیعیان ایران است و اگر دیدگاه‌ها و آداب سایر شیعیان مانند شیعیان عراق، عربستان، هند و پاکستان مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد، عجایب و غرایب بسیار دیگری بر این مجموعه افزوده می‌شود.
و نیز باید توجه داشت که این دیدگاه‌ها و آداب و رسوم، مربوط به زمان حال است و از آنچه در گذشته، رایج بوده و اکنون مورد توجه نیست، چشم‌پوشی شده است. امیدواریم روزی بیاید که موارد یاد شده در ذیل، با موارد منهاجی آن، جایگزین گردد.
در ادامه، نمونه‌هایی از تفاوت «تشیع نانوشته» به همراه مقایسه‌اش با دیدگاه‌ها و اعمال توصیه‌شده در «منهاج فردوسیان» را بیان می‌کنیم تا تفاوت این دو نوع از تشیع، بهتر آشکار شود. البته لازم به ذکر است که بعضی از این دیدگاه‌ها و رفتارها، دین نیست بلکه «آئین» است یعنی به عنوان تشیع بدان پرداخته نمی‌شود ولی در حد دستورات دینی، محترم شمرده ‌می‌شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کارهای تشیع نانوشته در باره‌ی مردگان و عالم آخرت:
۱. در تشیع نانوشته، در روزهای اول وفات مردگان،‌ صاحبان عزا، به مردمی که به تسلیت آنان آمده‌اند،‌ غذا می‌دهند.
در منهاج فردوسیان، تا سه روز از وفات مردگان، همسایگان و اقوام، برای صاحبان عزا، غذا می‌برند.
۲. در تشیع نانوشته، برای مردگانشان در روزهای اول، سوم، هفتم و چهلم وفات، مراسم یادبودی برگزار می‌کنند، همچنین هر ساله در همان روز، مراسم سالگردی برایش برپا می‌نمایند.
در منهاج فردوسیان، چنین روزهایی را ارزش نمی‌نهند و هزینه‌های آن را برای شادی روح آن مُرده، صدقه می‌دهند.
۳. در تشیع نانوشته، تا مدت‌ها بعد از درگذشت مردگان، به مجالس شادی مانند عروسی، حتی اگر در حد خواندن خطبه‌ی عقد باشد، نمی‌روند.
در منهاج فردوسیان، از رفتن به مجالس شادی مانند عروسی، بعد از درگذشت مردگان، نهی نشده است.
۴. در تشیع نانوشته، مراسم ازدواج ـ حتی در حد عقد معمولی ـ را به خاطر مُردن اقوام (حتی اگر پیر یا از اقوام دور باشد) به تأخیر می‌اندازند.
در منهاج فردوسیان، چنین توصیه‌ای نیامده است.
۵. در تشیع نانوشته،‌ در شهرهایی که مرقد امام یا امامزاده دارد، جنازه‌ی مردگانشان را قبل از دفن،‌ به آنجا برده و طواف می‌دهند.
در منهاج فردوسیان، چنین توصیه‌ای وارد نشده است.
۶. در تشیع نانوشته،‌ جنازه‌‌ی کسانی که در ساختن مسجدی، بانی بوده یا شرکت فعال در ساخت یا مراسم آن مسجد داشته‌اند را قبل از دفن، به آن مسجد می‌برند.
در منهاج فردوسیان، چنین توصیه‌ای نشده است.
۷. در تشیع نانوشته،‌ عصر پنجشنبه به زیارت اهل قبور می‌روند.
در منهاج فردوسیان، صبح جمعه به زیارت اهل قبور می‌روند.
۸. در تشیع نانوشته، به احترام مردگانشان، تا مدتی از تراشیدن ریش‌، خودداری می‌کنند.
در منهاج فردوسیان، تراشیدن ریش برای مردان، از اول رسیدن به سن تکلیف، ممنوع است و ربطی به زنده بودن و مردن کسی ندارد.

تعداد بازدید از این مطلب: 42
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


همه چیز به صورت مستقیم بیان شده است!
 

اشکال: در این برنامه، همه چیز به صورت مستقیم و با تصریح بیان شده در حالی که با نسل جدید، نمی‌توان به صراحت سخن گفت و تبلیغ غیر مستقیم، تأثیر بیشتری دارد. /
جواب: این اشکال را نه تنها نمی‌پذیریم بلکه به صورت اشکال جدّی بر کسانی که سبک تبلیغشان را تبلیغ غیر مستقیم قرار داده‌اند، می‌تازیم. آنان که به تبلیغ غیر مستقیم رو می‌آورند، به گروه‌های مختلفی تقسیم شده و روش‌های مختلفی را بر می‌گزینند؛
برخی از روحانیون جدید، تبلیغ غیر مستقیم را بیان معارف ناب قرآن کریم و روایات معتبر، بدون ارائه‌ی سند و مستند می‌دانند. یعنی مضمون آیه یا روایت را در منبرها و سخنرانی‌های خود بیان می‌کنند ولی نمی‌گویند آنچه گفتیم، از قرآن کریم، سوره‌ی فلان، آیه‌ی فلان بود. یا نکته‌ای که بیان کردیم، متن حدیث معتبر از امام صادق (علیه‌السلام) در فلان کتاب معتبر، صفحات چند تا چند است. این خام‌اندیشان، چنین نحو تبلیغ را تبلیغ غیر مستقیم و مؤثر می‌خوانند، در صورتی که نمی‌دانند چیدن گل از شاخه، یعنی فاصله انداختن بین سخن معصوم و شخص معصوم، نتایج خوبی در پی ندارد.
برخی دیگر، مضمون سخن خدای تعالی یا استاد اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ائمه‌ی طاهرین (علیهم‌السلام) را از زبان فلان دانشمند و فلان متفکر غربی بیان می‌کنند! به این استدلال نادرست که جوانان، اگر همین سخنان را از کفار بشنوند، دلشان بیشتر رغبت یافته و ایمانشان به معارف حقّه‌ی اسلام، عمیق‌تر خواهد گردید.
البته نوعی تبلیغ غیرمستقیم نیز وجود دارد که استادان معظم منهاج فردوسیان (علیهم‌السلام) بر آن صحّه گذاشته‌اند. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «کُونُوا دُعَاهَ النَّاسِ‏ بِأَعْمَالِکُمْ، وَ لَا تَکُونُوا دُعَاهً بِأَلْسِنَتِکُمْ»۱ و همچنین می‌فرمایند: «کُونُوا دُعَاهَ النَّاسِ‏ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکُمْ لِیَرَوْا مِنْکُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَعَ».۲ البته این نوع تبلیغ غیرمستقیم، منظور اشکال‌کنندگان نیست، بلکه تبلیغ زبانیِ غیرمستقیم را در نظر دارند.
به هر روی، تبلیغ غیر مستقیم، سیره‌ی قرآن کریم و استادان منهاج فردوسیان (علیهم‌السلام) نیست و اگر تبلیغ مستقیم، اشکالی داشته باشد، اشکالش به قرآن کریم و نحوه‌ی تربیت و تبلیغ استاد اعظم و ائمه‌ی طاهرین (علیهم‌السلام) بر می‌گردد و روش تبلیغی آنان زیر سؤال می رود، در حالی که آنان، بهترین روش را برای ترویج بهترین محتوا برگزیده بودند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. قرب الإسناد، حمیری، صفحه‌ی ۷۷، احادیث متفرقه. ترجمه: دعوت‌کننده‌ی مردم با کردارتان باشید و دعوت‌کننده‌ی مردم [فقط] با زبانتان نباشید.
۲. مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار، طبرسی، صفحه‌ی ۴۶، الفصل الثانی عشر فی التقوى و الورع. ترجمه: دعوت‌کننده‌ی مردم به غیر زبانتان باشید. باید [در عملتان] از شما تلاش و راستی و پرهیزکاری ببینند.

 
تعداد بازدید از این مطلب: 35
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 2 صفحه بعد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود